فشن، راهی برای مبارزه با تمامیت‌خواهی: یک رویکرد تئوریک

بازنویسی: ۳۰/دی/۱۴۰۳

مطلوب سلطانِ تمامیت‌خواه گله‌مردمانی‌ست[۱] به سانِ توده‌هایی بی‌شکل، بی‌هویت با خویی برده‌وار که خواست‌شان دانسته یا نادانسته به خواست سلطان (یا نهاد/عامل سلطه) بازمی‌گردد. این دست از سلاطین در قلمروشان، جامعه رنگ خود پاک ببازد و مردمان (افراد) نه به عنوان یک منِ هم‌وند جامعه[۲]، که به عنوان هم‌وند گله باشند؛ که در گله پیروی از سرکرده مهم‌تر از منینگی (منیت – فردیت) مردمان است.

البت باید دانست که جامعه به خود 

و از آنجا که گرانیگاه تمامیت‌خواهی (توتالیتاریسم – totalitarianism) چیرگی بر تمامی وجوه زندگی شهروندان چه از نظر سیاسی و اقتصادی، چه از نظر فرهنگی و زیست فردی‌ست، در اینجا تلاش‌ کرده‌ام کمی بر ابزارها و راهکارهای مناسب برای مبارزه با اینگونه سلاطین به ساده‌ترین شکل ممکن تامل کنم.

یکی از خصوصیات تمامیت‌خواه‌ی (توتالیتاریسیم) این است کـه پیروان این اندیشه تلاش مــی‌کنند بر تمامــی جنبه‌های زندگــی شهروندان، چه از نظر اقتصادی و sیاسی و چه از نظر فرهنگی سیطره یابند. توتالیتاریـــست‌ها (تمامـــیت‌خواهان) درکنار تمامی ابزارهای سیاسی و اقتصادی که برای تسلط بر مردم مــی‌سازند، نگاه ویژه‌ای به پروپاگاندا، برای هماهنگ سازی فرهنگ و افکار تــوده مردم با خود دارند. به عنوان مثـــال تلاش می‌کنند، نمونه‌ای از یک انســـان برتر در ذهن مردم گنجانده شود. انســـــان برتری با پوشش خاص که تداعی کننده تمامی آرزوها و ایدئولوژی تمامیت‌خواهان اســـت!

به عنوان مثال: در چینِ کمونیستِ مائو، کُتِ مائو یا بهتر است بگوییم: پوششِ مائو اول به عنوان الگوی پوشش یک انسان برتر به حزب کمونیست و سپس به مردم چین دیکته شد. همین مسئله را در آلمان نازی و شورویِ دورانِ استالین و دیگر حکومت‌های تمامیت‌‌خواه هم مشاهده می‌کنیم.

زمانی که مردم از نظر پوشش یک دست شوند، خود را عضو یک گروه خاص می‌دانند! از همین جهت حکومت‌های توتالیتر می‌توانند با نسبت دادن صافتی خاص به انسان‌هایی که پوشش مورد نظر را بر تن دارند، توده مردم را با خود همراه کنند. حتی می‌توانند با نسبت دادن صفات بد به آن‌هایی که پوشش مورد نظر را بر تن ندارند، آن‌ها را توسط دیگران سرکوب کنند. پوشش مورد نظر حکومت‌های توتالیتر، در تمامی تبلیغات چنین حکومت‌هایی همیشه بر تن یک انسانِ مهربان، با خدا، معتقد به آرمان‌های رهبران، فداکار و… است.

انسان‌هایی دگم که برای عقاید خود جان فشانی می‌کنند و به حرف رهبر خود هرکاری (البته در تبلیغات برای مصلحت حکومت و آرمان‌ها) می‌کنند. مردمی که لباس مورد نظر حکومت بر تن ندارند، عوامل دشمن شناخته می‌شوند و آن‌هایی که لباس برتر را بر تن دارند باید با آن‌ها مبارزه کنند. حجاب برتر، مرد و زن شاخص آلمان نازی، پرولتاریایِ آرمانیِ شوروی و… همه نمونه‌هایی از پروپاگاندای توتالیترها با استفاده از ابزار پوشش هستند.

اما فشن و فلسفه فشن چیست؟ چگونه می‌توان با انتخاب پوشش مناسب, با یک حکومت تمامیت‌خواه مبارزه کرد؟ در پست‌های بعد به این سوال‌ها پاسخ خواهیم داد.

 

 

توده مردم فشن را بیشتر با مجله‌های فشن و فشن شوها می‌شناسند. لباس‌هایی عجیب بر تنِ سوپر مدل‌ها در میان جمعی از ثروتمندان و هنرمندان راه می‌روند. اما فشن تنها در لباس خلاصه نمی‌شود. فشن زاده‌یِ مدرنیسم است. زاده‌ای که کوشش می‌کند هر روز نو شود. فلسفه فشن نه تنها در لباس که در فضای آکادمیک، در صنعت و حتی در زبان و ادبیات نیز رسوخ کرده است.

استفان مالارمه سردبیر مجله لا درنیه مُد، می‌گوید: زییایی در فشن به معنی یافتن جذابیت در چیزی جاودانه نیست، این جذابیت در هیچ کاربرد دیگری نیز یافت نمی‌شود، مگر در ناپایایی!
زیبایی در زیبایی شناسیِ مدرن در ناپایداری و گذرا بودن نهفته است که خود چیزی معاصر است.
برخلاف حکومت‌های تمامیت‌خواه که برای همه چیز، از علم و اقتصاد و سیاست گرفته تا لباس‌ها الگویی مشخص و مطلق ایجاد می‌کنند. فشن تلاش می‌کند این الگوهای مشخص را هر روز به چالش کشیده و چیزی نو خلق کند.

به عنوان مثال برای استهلال ماه، با آنکه هزاران ابزار مدرن وجود دارد، اما هنوز از همان الگوی هزار و اندی ساله استفاده می‌کنند. آن‌ها فشن را در یک زندان قرارداده و به صورت کنترل شده محصولاتی جدید مانند چادر ملی را ایجاد می‌کنند. حکومت‌های تمامیت‌خواه از تغییر می‌هراسند و فشن همان تغییر است. فشن تمام الگوها را به چالش کشیده و چیزهای جدید خلق می‌کند؛ اما نه لزوما چیزهایی جدید زیباتر یا مفید‌تر! فشن چیزهای نو خلق می‌کند تنها برای نو شدن!

اما برای شروع مبارزه باید از جنبه پوشش به فشن وارد شد. انسانی که عادت به نو کردن لباس‌های خود دارد. انسانی که تلاش می‌کند از میام انبوهی از لباس‌های جدید در بازار چیزی مناسب خود بیابد و ظاهری نو و مناسب احوالات خود بسازد، بی‌شک نمی‌تواند در نظامی ایستا زندگی کند. انسان مدرن به دنبال نو شدن است، پس تلاش می‌کند قوانین را نو کند. تلاش می‌کند عقاید خود را نو کند. تلاش می‌کند سازمان و ساختار اقتصادی کسب و کار خود یا آنجایی که برای آن کار می‌کند را نو کند!

حال سوال این است چگونه با انتخاب و طراحی لباس می‌توانم با یک حکومت توتالیتر مبارزه کنم؟

 

همانطور که پیشتر گفتم، حکومت‌های تمامیت‌خواه به دنبال ساخت الگوهایی ایستا برای کنترل توده‌ها هستند و فشن به دنبال نوسازی‌ست. فشن تلاش می‌کند تمامی الگوها را شکسته و چیزهای نو خلق کند و این در تضاد با الگوهای ایستای مورد نظر حکومت‌های تمامیت‌خواه است. با این همه چگونه می‌توانیم از فشن برای مبارزه استفاده کنیم؟ آیا تنها با طراحی لباس‌های نو و خرید طرح‌های جدید می‌توان مبارزه کرد؟ پاسخ قطعا مثبت است؛ البته بهتر است که طراحی‌ها و خریدها هدفمند باشند.

به عنوان مثال اگر طراح در چهارچوب فکری اسلام یا کمونیسم دست به طراحی بزند، با آنکه الگوهای حکومتِ اسلام‌گرا یا کمونیست را می‌شکند، اما غیر مستقیم به بازتولید فرهنگیِ این عقاید کمک می‌کند. بهتر است طراح نقطه مقابل عقاید آن‌ها را یافته و براساس آن دست به طراحی بزند. به عنوان مثال اگر حکومت تلاش می‌کند، رنگ‌های تیره و طرح‌های یکنواخت را الگو قرار دهد، طراح می‌تواند در نقطه مقابل از رنگ‌های شاد و… استفاده کند. خریدار نیز می‌تواند با خرید رنگ‌های شاد الگویِ رنگ‌های تیره و خنثی را در جامعه شکسته و چشم خود و دیگران را با چیزی جدید آشنا کند. به عبارتی هم طراح و هم خریدار می‌توانند با انتخاب صحیح، به توده‌های اطراف خود دریچه‌ای جدید برای مشاهده‌ی جهان ارائه دهند.

همانطور که در دیگر شاخه‌های هنر می‌توان مفاهیم را در قالب‌های مختلف هنری ارائه کرد (پیشتر درباره داستان‌ها و فلسفه‌ی درون تابلوها در پیج نوشته‌ام) در طراحی لباس و با استفاده از فلسفه فشن نیز می‌توان چنین کاری را انجام داد. یک ذهن خلاق می‌تواند لباسی طراحی کند که مشتری خود حس استقلال فردی و اعتماد به نفس دهد. پس بنظر بنده با آنکه فشن در ذات خود همواره شکستنِ الگوها را یدک می‌کشد، بهتر است که طراح و خریدار اگر می‌خواهند مبارزه کنند، نیم نگاهی به مفاهیم و در طراحی‌ها و خریدهای خود داشته باشند. توجه به این مسائل می‌تواند الگوی زندگی شهروندان را تغییر دهد. مردمی که لباس‌هایی می‌پوشند که به آن‌ها اعتماد به نفس و حس استقلال و آزادی فردی می‌دهد به راحتی زیر بار حرف زور نمی‌روند!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *